مراسم خواستگاری
درمورد ابوالفضل باروژان صحبت میکردم. اونم گوش میداد. اینجا یه دفعه ابوالفضل رو دید و ذوق کرد. اما بعد تو فکر فرو رفت که آیا این ذوق کردنش درست بود یا نه ؟! یا باید سنگین تر برخورد میکرد؟! واسه همین اول درست رد به سینه ابوالفضل زد. و کنار زد.ابوالفضل هم مات و مبهوت شده بود. آخیی. ابوالفضل گفت روژان بیا من دوستت دارم. صورت روژان رو نازی کرد. روژان هم همین طوری نگاش میکرد. بعد روژان هم اونو نازی کرد. ابوالفضل هم خجالت کشید. روژان هم خیلی خوشحال شد. چون دید علاقشون دو طرفه اس....... ...
نویسنده :
پريسا
12:31